در این نوشتار برآنیم تا یکْپارچگی، هماهنگی و ثُبات فرهنگی جامعه شیعیان (شامل: امامیّه [از قم تا بغداد] ، زیدیّه، اسماعیلیّه، غُلات) در قرن سوم و چهارم هجری را در زمینه شناخت و باورداشتِ مصائب حضرت زهراعلیهاالسّلام، ترسیم نماییم؛ تا از این رهگذر نشان دهیم: مصائب حضرت زهراعلیهاالسّلام، یکی از شناختها و باورهای فراگیر، قطعی، تردیدناپذیر و مشترک (شاخصهای فرهنگی) نزدِ همه اقشار و طبقاتِ مذهبی، سیاسی و اجتماعی شیعیان ـ با گرایشهای فکری و مناطق زیستی گوناگون ـ ، در قرونِ نخستین هجری بوده است. بدیهی است: اگر چنین شناخت و باورداشتی، از پشتوانه نقلهای متواتر، موثّق و معتبر (میراثِ حدیثی قرن اوّل و دوم هجری) برخوردار نبود، هرگز به چنین ظهور و بروز گسترده، یکْدست، همگرا و فراگیری در میانِ همه لایههای فرهنگی جامعه شیعیان، دست نمییافت و چنین وجه اشتراک استوار و پابرجایی را میان آنها، به ارمغان نمیآوَرد. آنچه پیش رو دارید، تنها نشانههایی است که از این وحدتِ نظر و اندیشه، حکایت دارد و شناختِ کامل شیعه از مصائب حضرت زهراعلیهاالسّلام را در سَده سوم و چهارم هجری قمری، به اثبات میرساند. به عبارت دیگر، این نشانهها همگی حاکی از آناند که: شناختِ شیعیان از مصائب حضرت زهراعلیهاالسّلام دچار فرآیندِ تکاملی نگردیده است.
علی لباف
|
|